فیک بانوی اول پارت ۴

شرطارو نذاشتین ولی من میخوام تا مدرسه ها این دوتا فیک تموم کنم چون توی مهر من فقط پنجشنبه ها و جمعه ها مینویسم
...........................♡


ا/ت ویو

هانبوک مخصوص اونجا رو پوشیدم وای خیلی سال میگذره اینارو تنم نکردم و منتظر کسی بودم که بیاد بگه برم

* بانوی جوان (در میزنه)

_ ها بله؟

* کالسکه منتظر شماست

_ وا.....وا....واقعا؟

* بله بانو

نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت دارم میرم زادگاهم.دارم عروس داییم میشم آیا .دارم به خانوادم خیانت میکنم؟.ابن ازدواج اجباری اه

یهنی هنوز چوسان هنوز مثل قبله؟

پرش زمانی به صبح و رسیدن اونا به اونجا

+ (لبخند مستطیلی) بانو بیدار شین رسیدیم

_ ام مادر جان هام من کجام ؟(خوابالو کیوت)

+ تو جوسان

_ و ولیعهد

+ ها ؟

_ تو‌ زادگاهم؟ (زیر لب)

+ زاد....زاد گاه؟

_ چی بله همونطور که میدونید من تو یتیم خونه بزرگ شدم

+ اره ولی تو اصیل زاده به حساب میای

_ درسته پسر دا عالیجناب

+ (لبخند دندون خرگوشی)

_ ام بوسان چقدر تغیر کرده (فکرکنید بوسان پایتخت‌ه تو اون زمان)

+ درسته بانو

_ (لبخند)


پرش زمانی به بعد عروسی


^ بانو بانو

_ بعله؟

^ جنگ بین جوسان و جینگ اجرا شده و معلومه جوسان میبره

_ درسته

_ چ چی ج جینگ؟؟؟؟؟

^ بله

_ ب بورام

_ با شاهزاده هاشون چیکار میکنن؟

^ اونا ندیمه میشن هر بانو یکیشون رو انتخاب میکنه و شاهزاده های مرد میمیرن

شرط

۳ لایک ۲ کامنت
تو کامنت میتونین انتقاد پیشنهاد یاهرچیزیو بگین و ناشناس بجوابین